بلاگینگ یا وبلاگ نویسی به واژهای تقریبا آشنا در ادبیات ما تبدیل شده است. اگر بخواهیم به سابقهی آن نگاه کنیم به نظر میرسد باید به سال ۱۹۹۴ برگردیم زمانی که جاستین هال که یک دانشجوی کارشناسی در کالج بود شروع به نوشتن در اینترنت کرد. او لینکهایی در اینترنت که به نظرش جالب میرسید را در وبسایتش مینوشت و قرار میداد. او به بنیانگذار یا پدر وبلاگ شخصی نویسان شهرت پیدا کرد. به دنبال این کار جاستین افراد دیگری شروع به نوشتن خاطرات یا تجربیات شخصی خود در اینترنت و وبلاگهای خودشان کردند. این قضیه شدت گرفت تا کمکم در سال ۱۹۹۷ لغت weblog ابداع شد و در سال ۱۹۹۸ وبسایتی به اسم open diary تأسیس شد و به کاربران اکانت میداد و جالب این بود که قابلیت کامنت نوشتن بر روی مطالب دیگران را نیز داشت.

در این دوران بود که شخصی به نام پیتر مرهولز – (Peter Merholz) برای اولین بار لغت بلاگ (blog) را برای weblog به کار برد و آن را خلاصه تر کرد.
کم کم وبسایتهای دیگری مثل Xanga، LiveJournal و Blogger (بلاگر) که شاید برای ما هنوز آشنا باشد به وجود آمدند. بلاگر ابتدا توسط پیرا لبز – Pyra Labs به عنوان یک پروژه تجاری ایجاد شد و بعدها توسط گوگل خریداری شد. گوگل این پلتفرم را رایگان کرد و در دسترس همه قرار داد و میشه گفت باعث جریان سازی بلاگ و بلاگینگ در اینترنت شد.
یک سال بعد برای اولین بار قابلیت RSS در اینترنت رونمایی شد و باعث میشد افراد زمانی که مطلب جدیدی منتشر میشد بتوانند راحت تر از آن آگاه شوند.
مطالب بالا مقدماتی بود که از مقالهای در سایت blogging.com ترجمه کردم که میتوانید از اینجا مقاله را مشاهده کنید. در حین این که این مقاله را مطالعه میکردم، در این فکر فرو رفتم که چقدر تاریخ حساس و فرار است. یعنی اگر ۲۰ سال دیگر به ما بگویند وقایع تاریخی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ را برای ما تعریف کن چه خواهم گفت؟ شاید بتوانم این کار را انجام دهم اما وقتی میخواهم از این سالها تعریف کنم، دیدی که نسبت به وقایع دارم عینی است. یعنی خودم آنها را تجربه کردم و خودم را با آن غریبه نمیدانم. اما برای کسی که در سال ۱۴۰۵ به دنیا خواهد آمد، وقایع امروز ما دیگر عینی نیست و تجربه نخواهد بود. آن شخص باید وبلاگها و اخبارها و فیلمهای این سالها را تماشا کند تا بتواند درکی نسبت به آنچه گذشته است پیدا کند. خود من وقتی تاریخچه بلاگینگ را میخواندم حس عجیبی داشتم که چقدر این اتفاقات برای اشخاصی که آنها را رقم میزدند مهم و سرنوشت ساز بوده و چقدر خون جگر برای آن خورده اند در حالی که برای ما در حد یک یا چند خط بیشتر طول نمیکشد و چقدر فرق هست بین لمس کردن و دیدن و تجربه کردن، با تصور کردن و خواندن و شنیدن!
بگذریم؛
قصد من از نوشتن این مطلب این است که بگویم چرا از نظر من نوشتن بلاگ یا مطلب نویسی میتواند یک کار مفید و پر فایده برای هر فردی باشد. به نظرم اصل این قضیه به رمز و رازی که در نوشتن است بر میگردد.
خیلی خلاصه بگویم: وقتی مینویسید، آزاد میشوید!
یکی از کارهایی که خود من تجربه کرده ام این است که اگر فکری ذهنم را آزار میدهد معمولا با نوشتن آن بر روی کاغذ حس و حال بهتری پیدا میکنم. یا شاید تجربه کرده باشید که ایده ای به ذهنتان رسیده است و حسابی آن را پرورش میدهید اما وقتی روی کاغذ آن را پیاده میکنید تازه به جوانب اصلی و جدید آن پی میبرید یا مثلا یک مسأله ریاضی که بعد از نوشتن بر روی کاغذ و حل یک مسأله تازه در ذهن مینشیند.
این پدیده به نظرم میتواند در مورد هر چیزی اتفاق بیفتد از مسائل کوچک گرفته تا بزرگ. اما یکی از بزرگترین مسائلی که این روزها ذهن من را به خودش مشغول کرده و به نظرم خیلی اهمیت دارد، خودشناسی است. معتقدم این یادداشت کردن و نوشتن یا حتی بلاگینگ میتواند در تثبیت، فهم یا پی بردن به خودشناسی نیز به ما کمک کند.
مثلا یک صفحه کاغذ بر دارم و آنچه از خودم میدانم را روی آن بنویسم. یا ویژگیهای خودم را در آن توصیف کنم. مطمئنم اگر کسی این کار را انجام دهد به جوانب و بخشهای جدیدی از خودش پی میبرد. یا شاید جواب بعضی از سؤالات شخصی اش را دریافت کند. یک مزیت دیگر و خیلی پر فایده میتواند همین خالی شدن ذهن و رسیدن به آرامش بیشتر باشد.
چند وقت پیش تقویمی که مربوط به سالهای نوجوانی و ۱۴، ۱۵ سالگی ام بود را نگاه میکردم. جمله ای نوشته بودم و وقتی آن را دیدم بسیار تعجب کردم! در آن چیزی شبیه به این نوشته بودم که نظر فلان معلم نسبت به من خوب است یا بد است. خیلی برایم جالب بود که در آن زمان همچین مسأله ای برای من مهم بوده است در حالی که شاید الان خیلی برایم دغدغه ای نباشد. خلاصه خیلی چیزهایی که الان به آن فکر میکنیم و دغدغه داریم را سالهای بعد اصلا به یاد نخواهیم داشت!
برگردیم به مبحث خودشناسی. یکی از نکات جالبی که در سالهای اخیر شدت گرفته بحث تولید محتواست. اگر بخواهیم این بحث را بررسی کنیم غیر ممکن است مسیرمان به گری وی یا همان گری وینرچاک بلاروسی کذایی بر نخورد! این گری وی بدجوری انسان عجیبی است! واقعا یکی از کسانی است که به عمر خودم کمتر دیده ام و به نظرم در دنیا هم کمتر تکرار خواهد شد. اگر درست یادم باشد به گزارش مجله تایمز یکی از پر نفوذ ترین افراد در بین جوانان آمریکایی است و همان طور که میدانید نفوذ به قلب و فکر جوانان کار هر کسی نسیت و اگر کسی به این جایگاه برسد قدرت و طرفداران بیشماری به دست خواهد آورد همان طور که گری وی به دست آورده است. در مورد شخصیت و سرگذشت گری وی جا دارد مطلب یا مطالب دیگری بنویسم اما خلاصه بگویم یک بیزینس من در لباس مربی انگیزشی است. به نظر من در نگاه گری وی تولید محتوا مقدمه خودشناسی است. گری وی جمله ای معروف دارد که: اگر محتوا تولید نمیکنید، وجود خارجی ندارید.
در واقع تمام صحبتم اینجاست که با تولید محتوا که حالا یکی از اقسامش نوشتن است میتوان راهی ایجاد کرد تا آدم خودش را بهتر بشناسد. مثلا نقاط مثبت و منفی و خلأهای خودش را شناسایی کند. شاید به توان از این قضیه به مستند سازی هم یاد کرد چیزی که در مدل فکری گری وی در مدل تولید محتوا بسیار به چشم میخورد. مهدی بیگدلی یکی از کسانی است که مدتی است بر روی روش و مدل فکری گری وی مطالعه میکند که مقاله جالبی در این مورد نوشته است که با عنوان مدل محتوای گری وی میتوانید در وبسایتش مطالعه کنید. در ادامه بیشتر راجع به مهدی بیگدلی و مدل محتوایش خواهم نوشت اما برگردیم به قضیه مهم خود شناسی.
خلاصه نظر من این است که آدم باید با یک نوع تمرین، انواع و اقسام مدلهای خودش را امتحان کند. آن چیزهایی که علایقش هستند را بنویسد، آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد و نظر افراد مختلف را در مورد آن جویا شود. گمان میکنم خیلی از استعدادهای ما به علت این که جایی برای بروز و نشان دادن آن نداشتیم از بین میروند. در واقع من به دنبال اینم که بگویم یک طوری باید این استعدادها، افکار، اعتقادات یا مهارتها را نشان داد. حالا میتواند با نوشتن باشد، با ضبط ویدیو باشد یا پادکست. در واقع در تولید محتوا به سبکهای مختلف بسیاری از حواس پنجگانه میتواند استفاده شود. یک متن، عکس یا فیلم جدای به کارگرفتن قدرت فکر و تخیل، میتوانند حس بینایی را برانگیخته کنند و یک پادکست میتواند حس شنوایی را به کار گیرد. پس بلاگینگ میتواند به ما کمک کند تا ابعاد مختلف خود را به روشهای مختلف بیرون بریزیم. این بیرون ریختن میتواند لزوما به خاطر دیده شدن نباشد بلکه هدف اصلی فهمیدن و شناختن خود است. در این رابطه میتوان اشاره کرد به حکمتی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام که میفرماید:
الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. مرد در زیر زبان خود پنهان است.
این شعر از گلستان سعدی هم برای همه آشناست که:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
پس از شنیدن روایت امیرالمؤمنین یا شعر سعدی اکثرا ما شناخته شدن عیب و هنر را در مقام شخصی بیرونی نگاه میکنیم و به حساب میاوریم. یعنی این که افراد دیگر ما یا سخنگو را خواهند شناخت. در حالی که از نظر من یکی از مهمترین این افراد خود انسان است. یعنی ما میتوانیم خودمان سخن بگوییم یا عیب و هنرمان برای خودمان آشکار شود! شاید جالب باشد شعر سعدی را این گونه هم بنویسیم که:
تا من سخن نگفته باشم عیب و هنرم نهفته باشد
حالا این گفتار چه به صورت متن باشد چه عکس و فیلم و پادکست و یا حتی نقاشی، همگی اقسامی از این بروز دادن و سخن گفتن به حساب می آیند.
صحبت از تولید محتوا شد و آقای مهدی بیگدلی را معرفی کردم. ایشان در اینستاگرام بر روی تولید محتوا بسیار تأکید دارد و روشهای مختلف و سبکهای مختلفی از آن را به مخاطبان خودش توضیح داده است. من هم جزو کسانی بوده ام که هر از چندگاهی صحبتهای ایشان و طرفداران و شاگردانش را دنبال کرده ام. به وضوح تمرین تولید محتوا و برون ریختن علایق و نظرات را در بین شاگردانش دیده ام. در این بین یکی از افرادی که توجهم را خیلی به خودش جلب کرد شخصی است به نام آقای سجاد رامز. مسیری که سجاد طی میکند مسیر جالبی است. آن ویدیوهایی میسازد و مطالب انگیزشی که به آن پی میبرد را با بقیه نیز به اشتراک میگذارد. اکثر مطالبش مطالب انگیزشی و مسیرهای موفقیت و خودشناسی است. این کار سجاد برای من خیلی جالب بود. یعنی سجاد با تولید محتوایی که در این حوزه انجام داد به این پی برد که به این کار علاقه دارد. بازخوردهای دیگران در مورد کارش را دید. چه خوب یا بد نا امید نشده و به مسیرش ادامه داده تا علاقه و هدف اصلی خودش را پیدا کند. به نظرم میرسد این نوع تولید محتوا در واقع یک تمرین برای شناختن خود، مسیر زندگی یا حتی مسیر شغلی و کاری است. پیج اینستاگرام سجاد رامز را از این لینک میتوانید مشاهده کنید.
اگر صحبتم را خلاصه کنم دیدیم که بلاگینگ و تولید محتوا مسیر طولانی ای را طی کرده است تا به اینجا رسیده است و این که به نظر میرسد شبکههای اجتماعی، بلاگها و وبسایتها، فرومها و بسیاری از ابزارهایی که در جامعه تکنولوژیکال امروز به چشم میخورد در صورتی که درست استفاده شوند، میتوانند راهی برای شناخت بیشتر و بهتر مهارتها، علایق، افکار یا نظرات خود باشد و ما را در طی کردن بهتر مسیر شخصی یا شغلی خود یاری کند.
در صورتی که این مطلب را دوست داشتید خوشحال میشم اگر بازخورد خود را درباره آن با من در میان بگذارید. از توجه شما متشکرم.